رحم اجاره ای ❤️

رحم اجاره ای ❤️

قیمت ، شماره تماس ، نرخ،کانال،آدرس
رحم اجاره ای ❤️

رحم اجاره ای ❤️

قیمت ، شماره تماس ، نرخ،کانال،آدرس

مردی، همسرش را به خاطر استفاده زیاد از رب گوجه فرنگی در املت کشت!

بازپرس جنایی تبریز از قتل یک زن به دلیل استفاده زیاد از رب گوجه فرنگی توسط شوهرش خبر داد.

محاکمه مردی که همسرش را مقابل چشم فرزندش آتش زد

مرد خشن که همسرش را مقابل چشم دختر 12 ساله‌اش آتش زده است جزئیات این قتل فجیع را توضیح داد.

 متهم گفت: من و سایه سال‌های زیادی با هم اختلاف داشتیم، اما به خاطر بچه‌ها از هم جدا نمی‌شدیم. من هم قصد کشتن همسرم را نداشتم اما تحت فشار روانی زیادی بودم. آخرین بار وقتی با هم درگیر شدیم کنترل اعصابم را از دست دادم و برای اینکه همسرم را بترسانم گالن بنزین را روی او پاشیدم؛ اما چون اجاق گاز روشن بود همسرم آتش گرفت. من بلافاصله سعی کردم آتش را خاموش کنم. به همین خاطر دست‌هایم دچار سوختگی شد. من همسرم را به بیمارستان رساندم؛ اما کار از کار گذشته بود. خودم از این اتفاق به شدت ناراحت هستم./اعتماد

اعترافات عامل جنایت خیابانی با ۱۴ ضربه چاقو: اصلا نفهمیدم چطور و چند ضربه زدم

قاتلی که بعد از ۱۰ ماه فرار دستگیر شده است، در بازجویی‌ها جزییاتی از جنایت خود را شرح داد.
-اوایل اسفند سال گذشته درگیری خیابانی ۳ مرد جوان در محله جوادیه به مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ گزارش و بعد از حضور پلیس در محل مشخص شد مردی با ۱۴ ضربه چاقو کشته شده و دو مهاجم فرار کرده اند.
-بنابر گفته شاهد حادثه، مقتول صافکار بود و با عاملان این ماجرا که از افراد بدسابقه محله بودند اختلاف قدیمی داشت. در بخش دیگری از تحقیقات مشخص شد این سه نفر به طور اتفاقی در یک مهمانی حضور داشتند که به خاطر اختلافات قبلی بینشان مشاجره لفظی ایجاد و درگیری به خیابان کشیده شد و در نهایت جنایت رخ داد.
-کارآگاهان دریافتند متهم اصلی احتمالا به یکی از کشورهای همسایه گریخته است. به این ترتیب با هماهنگی‌هایی که با اینترپل انجام شد متهم فراری در سطح برون مرزی تحت تعقیب قرار گرفت، اما در نهایت معلوم شد متهم اصلا از کشور خارج نشده و خودش شایعه فرار را مطرح کرده تا تحقیقات را منحرف کند/ سایت فش نیوز

قتل زن 27 ساله به دلیل ادعای خیانت

غروب پانزدهم تیرماه بود که به مرکز فوریت‌های پلیسی 110 در اسلامشهر خبر مرگ مشکوک یک زن حدودا 27 ساله در خانه‌اش گزارش شد.

 مرد جوان در اعترافاتش درباره روز حادثه مدعی شد، علت قتل همسرش خیانت بوده است. او گفت: وقتی دریافتم همسرم به من خیانت کرده مرد غریبه را پیدا کرده و در خانه دست و پایش را بستم و زندانی‌اش کردم. اما بعد پشیمان شدم و ترسیدم کار دست آن مرد و خودم بدهم.

 در نتیجه مرد غریبه را آزاد کردم تا برود. بعد هم سراغ همسرم رفتم و به او گفتم چون دوستش دارم این ماجرا را فراموش می‌کنم و او را می‌بخشم تا به خاطر فرزندمان زندگی‌مان از هم نپاشد. اما همسرم در چشمانم نگاه کرد و گفت اصلا من را دوست ندارد و دلش پیش مرد غریبه است!/هفت صبح

کشف جسد زن جوان در میدان آزادی

خبرگزاری‌ها از کشف جسد «تکه‌تکه شده» یک زن جوان در نزدیکی میدان آزادی تهران خبر دادند.

 براساس گزارش همشهری، روز سه‌شنبه دوم خرداد رفتگران شهرداری جسد یک زن را در یک کیف ورزشی در حوالی میدان آزادی پیدا کردند.

 تیم جنایی در محل حادثه جسد این زن حدودا ۲۵ ساله را در چند کیسه زباله پیدا کردند. گفته می‌شود از قتل زن جوان حدود ۴ تا ۵ ساعت گذشته بود.

 پلیس می‌گوید بررسی‌های پزشکی‌قانونی و تحقیقات کارآگاهان درباره این حادثه همچنان ادامه دارد

معجزه زنده ماندن زن مشهدی در صحنه قتلش..

وقتی به هوش آمدم که «قاتل» روی سینه ام نشسته و پارچه هایی را نیز در دهانم فرو برده بود. دستانم زیر زانوهایش قرار داشت و من در حالی نفس های آخر زندگی ام را می کشیدم که او طنابی را دور گردنم حلقه زده بود و قصد کشتن مرا داشت.

 این ها بخشی از اظهارات زن جوانی است که به طرز معجزه آسایی از چنگال مرگ گریخته بود. او درباره این ماجرای تکان دهنده گفت: من در یکی از مجتمع های مسکونی شهر جدید گلبهار زندگی می کنم و با بیشتر همسایگان رابطه صمیمانه ای دارم. در این میان زنی که خود را وکیل دادگستری معرفی می کرد و مدعی بود بیش از 20 سال سابقه وکالت دارد به  منزلم رفت و آمد داشت و با یکدیگر دوست شده بودیم، اما از حدود 2 ماه قبل که مقداری طلا و لوازم برقی از منزلم سرقت شد و موضوع را از طریق کلانتری پیگیری می کردم، رفت و آمدهای او به منزلم به طور چشمگیری کاهش یافت، ولی من هیچ گاه به او مشکوک نشدم؛ چراکه در طول مدت آشنایی، اعتماد کامل مرا به خود جلب کرده بود. خلاصه در حالی که من همچنان پیگیر دستگیری سارق یا سارقان منزلم بودم، ناگهان حادثه ای وحشتناک رخ داد که من به طرز معجزه آسایی از چنگ مرگ گریختم تا چهره آن زن شیاد نیز برای همه آشکار شود.

زن جوان در ادامه این ماجرا مدعی شد:آن شب و در حالی که به آخرین روزهای ماه مبارک رمضان نزدیک می شدیم من در خانه تنها بودم که «سوزان» وارد منزلم شد و بعد از چند دقیقه برایم آب میوه آورد! ولی باز هم طاقت نیاورد و با این بهانه که تو روزه می گیری و ضعیف شده ای به بیرون از خانه رفت و در مدت کوتاهی با ظرف سوپ به خانه بازگشت.

نمی دانم سوپ را از کجا آورد، ولی من میلی به پیش غذا نداشتم به همین دلیل هم نمی خواستم آن را صرف کنم، با وجود این «سوزان»آن قدر با چرب زبانی اصرار کرد که مجبور شدم سوپ را بخورم! در حالت خواب و بیداری شنیدم که او می گفت: حال تو خوب نیست و من شب را در کنار تو می مانم!

صبح روز بعد هنگامی به هوش آمدم که فردی نقابدار روی پیکرم نشسته و پارچه هایی را در دهانم فرو برده بود. قصد داشتم خودم را از چنگ او برهانم، اما دست هایم زیر زانوهای او قرار داشت و نمی توانستم حرکت کنم در همین حال فقط تلاش می کردم تا فریاد بزنم و جیغ بکشم! با آن که احساس می کردم کسی صدایم را نمی شنود، اما در همین گیرودار یکی از همسایگان مجتمع مسکونی که به همراه شوهرش از کنار واحد آپارتمانی ما عبور می کرد، ناله های ضعیف مرا شنیده و به موضوع مشکوک شده بود. در یک لحظه فهمیدم که آن ها تلاش می کنند قفل در را باز کنند. طولی نکشید که زن همسایه وارد پذیرایی شد و با دیدن فردی نقابدار که پالتوی بزرگی به تن داشت و با طناب مشغول خفه کردن من بود، دیگر نتوانست این صحنه را تحمل کند و کنار در اتاق غش کرد. شوهر آن زن که اوضاع را این گونه دید هراسان وارد خانه شد و مرا از چنگ قاتل نجات داد.

دقایقی بعد همسایگان دیگر هم رسیدند و با برداشتن کلاه کشی از سر قاتل مشخص شد او همان زنی است که خود را وکیل معرفی می کند! خلاصه لحظاتی بعد نیروهای انتظامی هم آمدند و «سوزان» را به کلانتری بردند.در آن جا هویت واقعی او لو رفت و تحقیقات نشان داد که او قبلا نیز با خوراندن مواد بیهوشی به من، اموالم را ربوده است،ولی این زن که گرگی در لباس میش بود، ادعا کرد که فرد دیگری او را اجیر کرده است تا مرا به قتل برساند و ... .

 زن جوان در پایان این ماجرا مدعی شد، شاید قصه مرگ و زندگی من، درس عبرتی برای زنانی باشد که به راحتی به هر فردی اعتماد می کنند و از سوی دیگر نیز حداقل چهره پلید چنین تبهکارانی برای مردم آشکار می شود که با توسل به این حیله های ناجوانمردانه زندگی دیگران را به بازی می گیرند!

ماجرای واقعی براساس سرگذشت یکی از مخاطبان


خواهرکشی با ضربات چوب در پاکدشت ..

فرمانده انتظامی شهرستان پاکدشت از دستگیری قاتل و کشف یک فقره قتل در شهرستان پاکدشت خبر داد.

سرهنگ "نجم الدین مرادی" در تشریح این خبر گفت: در پی وقوع یک فقره فوت مشکوک در یکی از بیمارستان های پاکدشت بلافاصله تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی به محل اعزام شدند.
فرمانده انتظامی شهرستان پاکدشت افزود: در بررسی های صورت گرفته مشخص شد اختلاف خانوادگی و مشاجره لفظی برادر و خواهر بر سر اعتیاد خواهر، منجر به خشم برادر شده و با وارد آوردن ضربات چوب به ناحیه سر متاسفانه خواهر بر اثر شدت جراحت وارده پس از انتقال به بیمارستان فوت می کند.

سرهنگ مرادی اظهارداشت: برادر قاتل در یک عملیات پلیسی دستگیر و بر قتل خواهرش اعتراف کرد و علت و انگیزه آن را اختلاف خانوادگی و عصبانیت شدید از اعتیاد مقتوله عنوان کرد.

این مقام انتظامی با بیان اینکه متهم پس از تکمیل تحقیقات همراه پرونده به مرجع قضائی معرفی شد، گفت: اصلی‌ترین راه‌های مقابله با خشم؛ یکی مقابله با افکاری است که امواج خشم را تحریک و تقویت می‌کند و دیگری آرام شدن جسمانی از قبیل دور شدن از محیط و افرادی که موجب مشاجره و خشم شده‌اند یا از طریق پرت کردن حواس؛ چرخه فرآیند افکار خصومت‌آمیز را متوقف می‌سازد و حالت روحی را به سرعت تغییر می‌دهد و دیگری توکل به خدا، وضو گرفتن و کظم غیظ می باشد.

مهم خبری امروز ..

مهمترین اخبار روز ایران
 کلیک کنید











بریدن سر یک زن تهرانی به خاطر 2 میلیون تومان ..

مرد معتاد که به خاطر 2 میلیون تومان، زن سالمندی را به قتل رسانده بود، بزودی در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه می‌شود.

بهمن سال گذشته زنی در تماس با پلیس از بوی تعفنی که از خانه همسایه‌شان در ده ونک به مشام می‌رسید خبر داد. وقتی مأموران با مجوز قضایی وارد خانه موردنظر شدند با جسد زنی سالمند در حالی روبه‌رو شدند که سر وی را بریده و خودروی پژو 206 و اموالش را سرقت کرده بودند.

در ادامه مأموران برای تحقیقات بیشتر به سراغ همسایه‌ها رفتند. یکی از آنها به مأموران گفت: صاحبخانه زنی بازنشسته بود که سال‌ها به‌تنهایی زندگی می‌کرد و فقط مردی حدوداً 45 ساله به خانه‌اش رفت و آمد می‌کرد و کارهای او را انجام می‌داد. البته در چند روز گذشته او را دیدم که مقداری از وسایل خانه را با خود می‌برد. وقتی سراغ زن سالخورده را از او گرفتم گفت خوب است.

با این اطلاعات مأموران موفق شدند مرد مظنون را که ساکن کرج بود شناسایی کنند. استعلام سوابق متهم نیز حاکی از آن بود که وی چندین بار به اتهام سرقت و  مواد مخدر دستگیر شده و سابقه کیفری دارد. در حالی که مأموران برای بازداشت او به منزلش رفته بودند با خودروی 206 مقتول مواجه شدند و در نهایت وی دستگیر شد.

وی پس از انتقال به اداره آگاهی لب به اعتراف گشود و گفت: مقتول زنی 72 ساله و یکی از همسایه‌های قدیمی پدرم بود و از آنجایی که از کودکی مرا می‌شناخت به من اعتماد داشت. من همیشه کارهایش را انجام می‌دادم و او هم در مقابلش به من پول می‌داد. 

یک روز پیش از حادثه خودروی او را برای تعمیر بردم پس از آنکه درست شد وی از من خواست برای گرفتن پول تعمیر و مبلغی به عنوان دستمزد به آپارتمانش بروم. وقتی وارد خانه‌اش شدم یک دسته تراول چک دیدم که ناگهان وسوسه‌ام کرد. 

از پشت با یک پتو او را گرفتم و خفه کردم. به‌سرعت به سراغ تراول‌ها رفتم اما بعد از شمارش آنها متوجه شدم که 2 میلیون تومان بیشتر نیست. چون کار از کار گذشته بود. جسد را به داخل دستشویی بردم و سرش را جدا کردم و داخل کیسه‌ای گذاشتم و در باغچه چند کوچه پایین‌تر دفن کردم.

 بعد کلید خانه‌اش را برداشتم و با پول سرقتی مواد خریدم و نزدیک به یک هفته خوش بودم. وقتی پولم تمام شد فکر کردم که کسی در خانه نیست و می‌توانم با سرقت وسایل خانه پولی به دست بیاورم به همین خاطر 3- 4 بار دیگر به خانه‌اش رفتم و هربار بخشی از لوازم خانه‌اش مثل جاروبرقی، فرش، تلویزیون و قابلمه‌هایش را خارج کردم. اما چون اعتیاد داشتم کسی آنها را از من نمی‌خرید و به‌ناچار وسایل را به خانه پدرم بردم و در نهایت به یک خریدار ضایعاتی کل اجناس سرقتی را 3 میلیون تومان فروختم. آخرین باری که به آنجا رفتم بوی تعفن جسد خیلی زیاد شده بود و چون حس کردم همسایه‌ها به من مشکوک شدند دیگر به آن خانه نرفتم. وقتی ماشین را به خانه بردم به خانواده‌ام گفتم که ماشین را قسطی خریدم و خودرو هم بیشتر دست پسرم بود.

با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و مرد معتاد بزودی محاکمه خواهد شد.

گفتنی است تا چند هفته پیش به علت آنکه از خانواده مقتول کسی برای پیگیری پرونده مراجعه نکرده بود رئیس قوه قضائیه خواستار حکم قصاص متهم شده بود اما چند هفته پیش خواهر مقتول با مراجعه به دادگاه به عنوان ولی دم خواستار اشد مجازات برای عامل قتل شده است.


رابطه سیاه نینا و فرح با رییس کلینیک !

فرح و نینا برای اثبات یک رابطه نامشروع به کامران پیام داده و مدعی شدند که کامران وی را اغفال و در منزلش به آنها تجاوز کرده است. سناریوی حرفه‌ای فرح و نینا برای اثبات رابطه نامشروع در نهایت ناکام ماند.

یک وکیل دادگستری راجع به این پرونده گفت: موضوع مربوط به زمانی است که بحث بیماری  ایدز و طرق انتقال آن در هر مکان و محفلی که عده ای دور هم بودند حتما یکی از مباحثی بود که به آن اشاره می شد. خبرهای عجیب و غریبی از حوادث و اتفاقات منجر به ابتلای اشخاص به این ویروس منتشر شده بود، ازمراجعینی که به درِ منازل مراجعه و به بهانه ی زدن واکسن شهروندان را آلوده می کنند تا...

کامران از کانادا که به ایران عزیمت می کند با سرمایه و ارث خانوادگی کلینیکی مجهز در شمال تهران راه می اندازد تا کلیه خدمات پزشکی در دسترس شهروندان باشد.از دندانپزشکی که تخصص خودش بوده تا سایر خدمات مورد نیاز بیماران.

کامران می گفت: برای من به عنوان مالک و مدیر کلینیک سلامت جسمانی و روانی پرسنل در اولویت بود و به همین دلیل دستور داده بودم تا تمام کسانی که به هر نحو در مجموعه مشغول به کار هستند از نگهبان جلوی در تا خودم پرونده ی سلامت داشته باشند،شرط استخدام پرسنل گذراندن تست های روانی و انجام آزمایشات مرتبط به سلامت جسمانی بود. برای رفع هرگونه تبعیض و سوء تفاهم اول از همه پرونده ی سلامت خودم را تکمیل کردم.

هر بار که برای کنترل پرونده ی کارکنان به بایگانی می رفتم خانم جوانی کنار فرح متصدی بایگانی کلینیک  نشسته بود و مشغول بگو و بخند بودند،برخی مواقع صدای قهقه ی ایشان به طرز ناشایستی در کل کلینیک شنیده می شد.این شد که علاوه بر تذکرات مدیر داخلی، چندین فرصت هم خودم بهش دادم تا نسبت به اصلاح رفتارش  اقدام کند اما توجهی نکرد و پس از یکسال و چندماه فعالیت ،با وی تسویه حساب کردیم و ازجمع همکاران جدا شد.

 شش ماه بعد از اخراج فرح، پیامکی به کامران می رسد: " اگر به خواسته های من تن ندهی قضیه رابطه ای را که با تو داشتم  به همسرت می گویم"...!

کامران که از سلامت اخلاق خویش مطمئن بوده،موضوع را با همسرش در میان گذاشته سپس به خط ناشناس پیام می دهد که اشتباه گرفته اید و مزاحم نشوید.مشابه پیام مذکور چندین مرتبه تکرار می شود ولی کامران اهمیتی به موضوع نمی دهد تا اینکه..

کامران احضاریه به دست وارد دفترم شد؛موضوع احضاریه شکایت خانم نینا...علیه کامران به اتهام رابطه نامشروع بود.کامران از هویت شاکی اظهار بی اطلاعی می کرد و منکر هر نوع رابطه ای بود لذا به اتفاق وی به مرجع قضایی رفته، پس از اعلام وکالت با مرور پرونده متوجه شدم شاکی پرونده همان شخصی است که چندی پیش به کامران پیام داده و مدعی بود کامران وی را اغفال و در منزلش به وی تجاوز کرده...

اطلاعات و مختصاتی که شاکی از منزل کامران و حتی وضعیت جسمانی وی ارائه کرده بود به عنوان دلیل انتساب اتهام به موکل سبب  تفهیم اتهام و در نهایت صدور قرار تامین کیفری در همان جلسه ی اول شد. شماره تماس شاکی را از کامران گرفتم و با ارسال پیام ،ضمن معرفی خودم به عنوان وکیل کامران از وی درخواست کردم تا در دفتر جلسه ای با او داشته باشم. در پاسخ نوشت:"هرچی قانون بگه"!شاکی طوری مطمئن و مستند حرف می زد که  باید به صداقت کامران شک می کردم،لذا لازم بود برای  اطمینان از صداقت کامران و تنظیم دفاعیه و اثبات کذب بودن شکایت نینا کل روزهایی که کامران از کانادا به ایران برگشته و در کلینیک مشغول فعالیت شده است را مرور کنیم...

نینا به عنوان شاکی پرونده،بایدهمدست و همراهی می داشت که در کلینیک نفوذ داشته و فرم تست سلامت جسمانی کلینیک را از بایگانی دزدیده باشد. نینا در اثبات ادعایش گفته بود: کامران پیش از رابطه  گفت؛ باید از سلامت تو مطئمن بشوم و این گواهی را در دفتر کلینیک به نام من تنظیم کرد تا تست ایدز بدهم و...

در جهت رد این دلیل می شد به قاعده و روال کلینیک استناد و در قالب دفاع این موضوع را طرح کرد که ممکن است نینا بابت استخدام درکلینیک متقاضی بوده وکامران چنین دستوری را بابت پرونده سلامت کارکنان مجموعه صادر کرده است اما چالش اساسی اطلاعات دقیق نینا از منزل کامران و آثار جراحی روی شکم وی بود!که لازم بود به طریقی منشا این اطلاعات کشف شود.

درست حدس زده اید! فرح از پرونده ی سلامت کامران رونوشتی کامل تهیه و از این طریق مطلع شده بودند که کامران چند سال پیش جراحی داخلی داشته و لذا سمت چپ شکمش جای بخیه ها مانده است اما اطلاع از تعداد مبلمان منزل کامران و نقش فرش ها و...طوری دقیق و منطبق بر واقع بود که کم کم موجبات شک همسر کامران را فراهم می کرد و هیچ دلیل منطقی برای چگونگی کسب چنین اطلاعات دقیقی وجود نداشت جز اینکه نینا در خانه ی کامران حضور داشته .

این فرضیه همراه با اظهارات فرح و دوستش که به دروغ از سوء نظر کامران به ایشان گواهی داده بودند به انضمام اطلاعات نینا از مختصات منزل کامران قرائن و دلایلی شد تا دادگاه بدوی کامران را محکوم کرد. در نومیدی کامل لایحه تجدید نظر خواهی را طراحی و تقدیم کردم.در جهت شناسایی منبع اطلاعاتی نینا از مشخصات منزل کامران ،لیست تمام اشخاصی که به خانه ی کامران رفت و آمد داشتند (اعم از بستگان و دوستان ) تهیه کردیم.

کامران و همسرش شروع کردند به تماس گرفتن و طرح پرسش هایی در جهت کشف و شناسایی شخصی که ممکن است راجع به مختصات خانه به غریبه ای حرفی زده باشد.چند روز پس از اینکه با غالب اشخاص مورد نظر تماس گرفته می شود، یکی از بستگان با همسر کامران حین خریداز سوپر مارکت محل تماس گرفته اعلام می کند پرسش های شما سبب دلخوری فامیل  شده و غالبا تصور کرده اند از منزل شما کالای با ارزشی سرقت شده و شما به این طریق درصدد شناسایی سارق هستید که همین سوء تفاهم همسر کامران را وادار می کند تا شرح ماوقع را جزء به جزء بگوید. کارگر سوپر مارکت  به طور اتفاقی مکالمه ی همسرکامران را می شنود...

کارگر سوپری یکی دو ساعت بعد به منزل کامران مراجعه و اعلام می کند؛چندماه پیش که داشتم سفارشات شما را می آوردم خانمی جلوی ساختمان ، خودش را از بستگان شما  معرفی کرد و گفت می خواهم به مناسبت خرید خانه نو  برایشان کادو بخرم و به همین دلیل بایداز رنگ بندی فرش ها و پرده ها و... مطلع شوم تا کادویی که تهیه می کنم با سایر وسایل  هماهنگ باشد .اینطوری هم شیرینی خوبی به تو می رسد هم یکی از مشتریان خوب شما خوشحال می شود. بعد هم قول داد هر وقت کادو مورد نظر را تهیه کرد به آقای دکتر وشما  بگوید که من به او کمک کرده ام ،دوربین کوچکی به من داد تا زمانی که خریدها را به داخل آپارتمان می آورم از منزل شما عکس بگیرم و به آن خانم  بدهم،من هم به تصور خوشحال کردن شما حرفش را گوش کردم، آن خانم هم بابت این کار مبلغی به حساب من واریز کرد.

با اطلاعات کارگر سوپری چند روزی طول کشید تا دادگاه تجدید نظر دستور استعلام از بانک و مخابرات را صادر کرد و درنهایت مشخص شد خانمی که با کارگر سوپری در ارتباط بوده یکی از دوستان فرح بوده که از نقشه ی او اطلاعی نداشته به این باور که فرح واقعا قصد خرید کادو برای خانواده ی مدیر کلینیک و عذرخواهی بابت بدرفتاری هایش در زمان فعالیت در کلینیک  داشته با ایشان همکاری می کند. لذا در ارائه اطلاعات به قاضی وکمک به کشف واقع نهایت همکاری را کرد تا نقشه ی فرح،نینا و دوست مشترک ایشان فاش شود و...کامران تبرئه.

منبع: منیبان