چند وقت پیش توی شبکه یک یارو گفت: «اگر پول داشتم داف مدل ۵۴ مو عوض میکردم زندانیا رو آزاد میکردم»
بعد مجریه گفت: «داف مدل کامیونه اشتباه نشه»
"من میرم که از خدا بترسم"، " بازم خدا رو شکر که الحمدلله وگرنه والا به خدا"، "یا ابررررررفرز!!"، "با تسبیح بزنم تو چشت"، " من برم عضو هیأت بشم" و ...، جملات شادی آفرین این روزها که تنها گوشهای از لطایف و جوکهای خنده آورمان را شامل می شود. تا حدی که برخیها فکر میکنند اگر این استیکرها و جملات انتهای پیامهای در حال رد و بدل شدن نباشد، جوک دیگر جوک نیست!
فارغ از جنبه طنز آمیز این جملات؛ اما نکته مهمی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد و آن هم اینکه خنده و شادی اگرچه در اسلام و حتی علومی همچون روانشناسی همواره مورد تاکید است؛ اما خندیدن به چه قیمت؟!
حضور در شبکه های اجتماعی باعث شده که تا اگر دغدغه های روزانه ما اجازه رفت و آمد و دید و بازدید با دوستان و آشنایان و اقوام را از ما گرفته؛ اما همینها ابزاری باشند که دستکم هر چند وقت یک بار با ارسال متن و تصویری از حال هم با خبر شویم.
ارتباط کم هزینه، تماس دائم، سرعت انتقال پیام، قابلیت ارسال عکس و فیلم همه و همه مزایایی است که میتوان برای انواع شبکههای اجتماعی برشمرد، اما آن یک دقیقه وقتی که برای مرور پیامهای دریافتی تلف میشود، قابل مقایسه با زمانی که مشغول کپی و انتشار جوک ها و لطایف شیرین و خنده دار میشود؛ نیست، خندیدنی که به قیمت مسخره کردن اعتقادات است.
این روزها دامنه روحیه "طنز سخیف" به تمام مسائل اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و علمی و اعتقادات و مقدسات هم کشیده شده است. «ماشین نوشتهها»یی که برای نشان دادن ابراز انزجار از سپاه یزید در قالب فحش و ناسزا در جامعه همه گیر می شود، اقدامی که اگر چه برای محکوم کردن اقدام جنایتکارانه است اما در واقع با بیان جملات طنز نه تنها شباهتی به ابراز نفرت و انزجار ندارد که حتی نشان دهنده حب به اهل بیت هم نیست و تنها میتوان این تعریف را از این دست اقدامات داشت که رفتاری ناهنجار برای خودنمایی و خاص جلوه دادن است. اقدامی که با غفلت ترویج کنندگان این رفتارها، تنها بداخلاقی، پرخاشگری، سخره گرفتن اعتقادات و ... در جامعه عادی سازی میشود.